بیانات اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر برای دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد ۲۷ اردیبهشت ماه ۱۳۴۸

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
برنامه عمرانی چهارم اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر بزرگ ارتشتاران

سخنرانی‌های محمدرضا شاه پهلوی آریامهر سال ۱۳۴۸ خورشیدی تازی

روزشمار انقلاب شاه و مردم


۲۷ اردیبهشت ۱۳۴۸

بیانات شاهنشاه در اجتماع دانشجویان دانشگاه مشهد

دانشجویان عزیز، فرزندان من،


از دیدن این محیط عالی فرهنگی و این محیط پرشور ایرانی، احساسات خاصی به من و هر ایرانی دیگر دست می‌دهد.

شما به عنوان فرد ایرانی و به عنوان مرد و زن ایرانی، با حربه علم و دانش خود را برای ایران فردا و ایران بهتر مجهز می‌کنید. این خود مایه امیدواری و بهترین نشانه داشتن هدف است، و نشانه حاضربودن به انجام هر نوع فداکاری و از خودگذشتگی در راه رسیدن به هدفهای عالی است.

خیلی از ملل در طول تاریخ خود، یا برای به‌دست آوردن استقلال و یا برای رسیدن به هدفهای ترقی‌خواهانه، فداکاریها و از خودگذشتگی‌ها کرده‌اند. شاید به خاطر دو سه نسل آینده تقریباً همه چیز را برای خود حرام کردند تا به نهایت آرزوی خود برسند. چه بسا خونها نیز که در این راه ریخته‌شد، خونهای افرادی که مانع رشد و ترقی بودند و چه بسیار خونهای افراد بیگناه.

خوشبختانه به خواست خداوند، برای ما ملت ایران امروز وضعی پیش آمده‌است که بدون اینکه ما از نسل فعلی، یا از اکثریت مردم این مملکت، برای نسلهای آینده تقاضای از خود گذشتگی و فداکاری بکنیم، می‌توانیم در راه عالی‌ترین هدفهای خود، یعنی بالابردن سطح زندگی فردفرد این ملت قدم برداریم و نتیجه آن را نیز هر روز ببینیم.

مثلاً در شهر خودتان (گو اینکه من از این آهنگ پیشرفت قلباً راضی نیستم و میل داشتم از این سریعتر بروید) به چشم خود می‌بینید که در عرض یک سال یا دو سال دانشگاهتان چه تغییراتی کرده‌است. می‌بینید که شهرتان چه زیبایی پیدا کرده‌است، به طوری که به زودی شاید بدون اغراق عروس شهرهای ایران بشود.

در عین حال سطح زندگی روستاییان شما هم بالا می‌رود. سطح زندگی کارگران شما نیز بالا می‌رود. ما از کارگر ایرانی درخواست نمی‌کنیم که در راه مملکتش فداکاری بکند و مثلاً به جای هشت ساعت کار، بیشتر کار بکند و کمتر مزد بگیرد و کمتر غذا بخورد، بلکه می‌گوییم کارگر در سهام کارخانه‌ها و در منافع کارخانه‌ها شریک شود، زارع ایرانی صاحب خاکی باشد که در آن زراعت می‌کند و آخرین آثار زمین‌داری یا آن نوع روابط استثماری بین دو فرد را در مملکتمان از بین ببریم تا کشاورزی را پیشرفت دهیم. سطح زندگی مردم را نیز بالا ببریم.

همینطور که می‌بینید گروه‌گروه، دسته‌به‌دسته و بعضی اوقات برجسته‌ترین افراد ایرانی در خارج کشور، چه ما دنبال آنها برویم و چه نرویم، خودشان داوطلبانه به مملکت شما برمی‌گردند. امروز دانشیاری که در این مملکت استخدام می‌شود، از دانشیاری که تازه در سوئیس یا انگلستان استخدام می‌شود، حقوق بیشتری دریافت می‌کند.

ما تازه پس از پنج شش سال بعد از دوره انقلاب، به این نتایج رسیده‌ایم و می‌توانید تصورکنید که چند سال دیگر، کار ما و وضع ما به کجا خواهدرسید.

می‌گویند بعضی ممالک دنیا روی اصل پیشرفت علم یا داشتن ثروت به صورت مراکزی برای جلب مغزها درآمده‌اند و مغزهای متفکر اروپایی و غیره، به آن سمت روی می‌آورند. ایران در آینده یک چنین قطبی برای جذب و جلب مغزهای لااقل این قاره خواهدشد.

برای ساختن یک چنین کشوری با چنین آینده و با چنین دورنمایی، احتیاج به یک کادر نخبه، مدیران فنی و متخصص است. این کادر را شما دانشجویان این دانشگاه و دانشجویان سایر دانشگاههای ایران و ایرانیان خوش‌قلبی که در نقاط دیگر دنیا تحصیل می‌کنند و صدها هزار نفر دیگر که در مدارس حرفه‌ای ما تربیت خواهندشد، تشکیل خواهیدداد.

هر کدام از شما صاحب این مملکت هستید. وجود شما مال این مملکت است. پس خودتان را آماده خدمت به چنین مملکتی بکنید. سعی ما این است که همیشه چند قدم از وقایع دنیا جلوتر گام برداریم، نه فقط نمی‌خواهیم عقب بمانیم، بلکه حتی حاضر نیستیم با وقایع پیش برویم. ما چند قدم پیشاپیش وقایع گام برمی‌داریم.

امروز در دنیا صحبتهای زیادی درباره اشکالات کار دانشجویان هست. در خیلی از ممالک دنیا محیط دانشگاه، محیط علم و تحصیل نیست. یا صحنه تظاهرات است، یا حتی در بعضی نقاط، محیط تیراندازی و گرفتن تفنگ و این قبیل چیزها. ممکن است اینها عکس‌العمل اوضاع اجتماعی آن کشورها باشد. ممکن است در آن ممالک بی‌عدالتیهای اجتماعی وجود داشته‌باشد. ثروت زیاد از یک طرف، فقر زیاد از طرف دیگر، و تبعیضات مختلف از سوی دیگر، این اوضاع آشفته را به وجود می‌آورد.

ما سال گذشته برای اجرای انقلاب آموزشی در رامسر نشستیم و فکرکردیم که به چه طریق می‌توان بهتر محیط درس را ایجاد کرد؟ به چه طریق می‌شود بهترین استعدادهای مملکت را به عنوان استاد، دانشیار و غیره در دانشگاهها جمع کرد؟ به چه طریق می‌شود بین اینها و کسانی که برای کسب علم می‌آیند، یعنی دانشجویان، تماس ایجادنمود و جلسات گفت‌وشنود برقرارکرد؟ به چه طریق دانشجویان باید در قسمتهای دیگر دانشگاه و در اموری که مربوط به خودشان است وارد شوند و از حالا مسئولیتها را به عهده بگیرند و کارها را خودشان انجام بدهند؟ همچنین چگونه رابطه بین استاد و شاگرد با احترام قلبی که دانشجو برای استاد قائل است، و حس وظیفه‌شناسی و پدری و استادی که استاد نسبت به دانشجو دارد، باید تکمیل و تحکیم یابد؟

ما چند روز پیش نتایج این برنامه را رسیدگی کردیم. در خیلی از قسمتها پیشرفت کرده‌ایم، ولی البته هیچوقت راضی نیستیم، هر سال سعی و تأکید ما این است که در این راه قدمهای بلندتری برداشته‌شود. هنوز وسایل مادی دانشگاههای ما در خیلی از جاها ناقص است. این دانشگاه یکی از دانشگاههایی است که متأسفانه به اندازه کافی توجه به آن نشده‌است، ولی در آینده امیدوارم جبران بشود. با این حال می‌بینیم که چه روحیه‌ای در میان رؤسای این دانشگاه و هیأت مدیره‌اش حکمفرما است. این روحیه نه فقط بر اثر عناصر جدید پیداشده، بلکه قدمهایی نیز که خودشان را با این وضع تطبیق داده‌اند در ایجاد این روحیه مؤثر بوده‌اند. اگر اینها خود را با محیط جدید تطبیق نمی‌دادند، شاید موقع خانه‌نشینی‌شان فرامی‌رسید. همچنین شور و شوقی که در شما دانشجویان دیده‌می‌شود، همه حکایت از این می‌کند که این محیط، محیط دیگری است. محیط امیدهای ما است. محیط آرزوهای بزرگ ما است. چیزی که مسلم است این است که آهنگ پیشرفت شما از این چیزی که در این یکی دو سال اخیر به چشم دیدید، کندتر نخواهدبود.

هم دانشگاه شما به خواست خداوند به اوج ترقی رسید، هم شهر شما، استان شما، و بالاخره کشور شما ایران.