بیانات اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی آریامهر شاهنشاه ایران در باریابی نمایندگان مجلس و طبقات مردم درباره پیشرفت‌های کشور ۲ خرداد ماه ۱۳۴۱

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
برنامه عمرانی سوم اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر بزرگ ارتشتاران

سخنرانی‌های محمدرضا شاه پهلوی آریامهر سال ۱۳۴۱ خورشیدی تازی

بیست و پنجمین سال شاهنشاهی اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی آریامهر/ سال ۱۳۴۱


۲ خرداد ۱۳۴۱

از بیانات شاهنشاه در سلام عید غدیر

ایمان و اعتقاد راسخ من به اصول حقه اسلامی همواره بزرگترین راهنمای من در خدمت به ملت و مملکت بوده‌است.

من همیشه گفته‌ام و حالا هم تکرار می‌کنم که پیشرفت واقعی هر کشور، مستلزم توجه به اصول معنوی است و هر قدر هم که دنیا در زمینه مادیات ترقی کند، بدون معنویت این ترقی ارزشی ندارد. ما با تقویت اصول معنوی و دینی به دنبال هدف بزرگ خود، که سعادت ملت ایران باشد می‌رویم و چون همیشه پیشرفت با حق است مسلماً این کوشش ما نیز به نتیجه مطلوب خواهدرسید.

برای ما جای خوشوقتی است که ملت مسلمانی هستیم، و اگر بتوانیم تعالیم حقیقی اسلام را همواره در مد نظر داشته‌باشیم و از آنها پیروی کنیم، مسلماً قسمت عمده از مشکلات ما خودبه‎خود حل می‌شود، زیرا حل این مشکلات مستلزم پرهیزکاری و درستی و راستگویی و خدمت به خلق و همنوع است و هر قدمی که در این راه برداشته شود، گذشته از این که مطابق احکام شرع مقدس است، مصلحت و خیر مملکت را در بر دارد.

امیدواریم دولت در برنامه‌های اصلاحی خود به خصوص در پیروی از تعالیم اسلامی که لازمه آن تشویق خدمتگزاران واقعی و تنبیه گناهکاران است، توفیق روزافزون داشته باشد و جامعه ما روی پایه‌های استوار ملیت و دین روزبه‌روز به ترقیات بیشتری نائل شود. ممکن است راهی که ما در پیش داریم نشیب و فراز داشته‌باشد، ولی من با کمال وضوح و روشنایی نور رستگاری را در پایان این راه می‌بینم، و ایمان دارم که بار دیگر این ملت کهنسال به یاری خداوند افتخارات گذشته خود را تجدید خواهدکرد.

امیدوارم در ظل عنایات و توجهات پروردگار، هم مملکت ایران به ترقیات بزرگی که استحقاق آن را دارد برسد و هم عموم ایرانیان و خدمتگزاران این مملکت هر کدام به نوبه خود و به فراخور حال خویش بتوانند در راه وطن خود خدمتی انجام دهند.

باید بگویم که من به هیچ یک از موفقیتهایی که به دست آمده، قانع نیستم و تمام امید من این است که این کارها مقدمه و دیباچه کارهای بزرگتری باشد که باید به فضل الهی در آینده برای پیشرفت این مملکت صورت گیرد. نکته‌ای که در مسافرت اخیر من همواره مورد توجه خاص من بود، این بود که به جهانیان آن طور که باید بفهمانم و توضیح بدهم که مملکت ایران در موقعیت مهم جغرافیایی و سوق‌الجیشی و سیاسی خود کشوری است که می‌تواند با داشتن ثروت خداداد طبیعی و با ثروت انسانی لازم برای بهره‌برداری از این ثروتهای طبیعی، در عرض بیست سال چنان سطح زندگانی بالایی به دست بیاورد که با سطح زندگی فعلی ممالک مترقی اروپا برابری بکند و این وضع خودبه‌خود در این منطقه از جهان ایجاد ثبات و آرامش خواهدکرد. وظیفه ما و همه افراد مملکت ایران این است که در راه نیل به این منظور از هیچ کوششی فروگذار نکنیم و یقین است که تأییدات الهی نیز در این مورد شامل حال ما خواهدبود.

امیدوارم دولت بیش از پیش در انجام وظایف خود کوشا و موفق باشد. اصول کار دولت اجرای مواد شش‌گانه‌ای است که چندی پیش از طرف ما بدان ابلاغ گردید، زیرا این شش ماده شامل تمام موارد و اصولی است که اجرای آنها برای پیشرفت و ترقی مملکت اهمیت فوری و حیاتی دارد. مبارزه با فساد و اصلاح دستگاه اداری و اجرای اصلاحات اقتصادی و ارضی باید با کمال جدیت انجام پذیرد. من در سفر اخیر خود به خارج از کشور همه جا متذکرشدم که ما در اجرای برنامه‌های اجتماعی و اقتصادی خود مصمم هستیم و به هر حال کار خودمان را چه کمکی به ما برسد و چه نرسد دنبال خواهیم کرد، منتها اگر به ما کمک لازم و به موقع بشود اجرای برنامه‌های ما سریع‌تر صورت خواهدگرفت، و در دنیای امروزه هر قدر ما زودتر در کار خویش موفق شویم، به نفع جهان آزاد خواهدبود. اکنون من بیش از هر وقت دیگر مصمم و معتقد هستم که اصلاحات لازمه چه اداری و چه اجتماعی، در مملکت انجام بگیرد. توجه من به این اصلاحات امر تازه‌ای نیست، زیرا در مدت بیست‌ویک سال سلطنت خودم همواره این نکات را متذکر شده و در اجرای آن کوشا بوده‌ام.

گذشته از کتاب «مأموریت برای وطنم» که در آنجا این نظریات را تشریح کرده‌ام، مجموعه سخنرانیها و بیانات بیست‌ساله من که در مجموعه قطوری بیش از هزار صفحه چاپ شده، در هر صفحه خود منعکس‌کننده این نکات است. چکیده و خلاصه این اصول در چند ماه پیش به صورت فرمان شش ماده‌ای از طرف ما به دولت ابلاغ شد که اجرای یکایک آنها برای پیشرفت مملکت ضرورت حیاتی دارد. اگر بخواهیم با جامعه متمدن دنیا پیش برویم می‌باید این اقدامات و اصلاحات اساسی حتماً انجام بگیرد تا مملکت ما بر بنیان سالمی استوار باشد. هیچ امر شنیدنی یا دیدنی یا تجربه جدیدی نه فقط مرا در اعتقاد راسخ به این نکاتی که فکرمی‌کردم برای مملکت لازم است، متزلزل نکرده، بلکه بالعکس مرا بیشتر در این عقیده ثابت کرده‌است که این کارها برای حال و آینده ما کمال ضرورت را دارد.

چنانکه گفتم من در سفر اخیر خود توانستم بار دیگر موقعیت مهم ایران را به اطلاع جهانیان برسانم و ضمناً بگویم که چه به ما کمک بشود و چه نشود ما وظیفه ملی خودمان را به هر حال انجام می‌دهیم، زیرا این کار را ما به مصلحت خودمان می‌کنیم و نه برای خاطر دیگران. من یقین دارم که این اظهارنظر قاطع و صریح، احترام معنوی ما را در نزد جهانیان اضافه کرده‌است، و مسلماً دوستان ما خواهندفهمید که باید به این ملت مصمم کمک کرد که زودتر به هدف برسد. از طرف دیگر من سعی کردم به همه بفهمانم مملکت ما استعداد طبیعی و انسانی کامل دارد. اگر بتواند از تمام امکانات خود به نحو کامل بهره‌برداری کند، بیست سال دیگر به صورت یک دژ مستحکم آزادی و تمدن و پیشرفت درخواهدآمد که نه فقط خودش را حفظ خواهدکرد، بلکه خواهدتوانست تمام این منطقه را محفوظ نگاه دارد. البته در راه تأمین این منظور می‌باید اصلاحات عمیق اجتماعی صورت بگیرد و کار مبارزه با فساد به شدت ادامه یابد. لازم است در این مورد، هم عدالت مراعات شود و هم اصلاحات عمیق اداری صورت گیرد. به عقیده من اگر این دو کار به خوبی انجام پذیرد کافی است که روحیه ملت از حالت بدبینی خارج گردد. همه می‌دانند که من در عرض بیست‌ویک سال سلطنت خودم تا چه اندازه به دستگاه قضایی مملکت توجه داشته‌ام، زیرا همواره به این حقیقت ایمان داشته‌ام که هیچ جامعه‌ای دوام و قوام نخواهدداشت، مگر آنکه بر دو اصل عدالت اجتماعی و عدالت قضایی تکیه داشته باشد. ممکن است در کشوری برای مدت کوتاهی سران و زمامداران بزرگ ملی به انجام کارهای بزرگ و باعظمتی از لحاظ ساختمانی و صنعتی و اجتماعی موفق گردند، ولی این کارها موقعی می‌تواند دوام داشته باشد که با رفتن این اشخاص از میان نرود، که بنیان جامعه بر اساس عدل و انصاف استوار باشد و تنها ضامن این عدالت و انصاف دستگاه قضایی مملکت است. این دستگاه باید هم منزه و پاک و هم مورد اعتماد باشد، یعنی نه یک نفر بیگناه محکوم شود و نه یک نفر گناهکار بتواند از مجازات فرارکند.

در مملکت ما متأسفانه تا به حال به غلط یا به صحیح این اشتهار بوده‌است که اقویا دست نخورده می‌ماندند و ضعفا زیر دست و پا از میان می‌رفتند. این فکر باید عملاً از میان برود، یعنی طوری باشد که قوی‌ترین اشخاص اگر واقعاً گناهکار باشند به سزای تقصیر خود برسند و در مقابل ضعیف‌ترین افراد اگر حق داشته‌باشند به حق خویش نائل آیند. این باید تصمیم و روش قطعی و کلی ما باشد. البته نباید در این مورد در جهت عکس نیز تبعیضی بشود، یعنی اگر احیاناً ضعیفی گناهکار بود ضعف او نباید دلیل عدم اجرای عدالت بشود و همچنین یک قوی اگر اتفاقاً گناهکار نبود نباید محکوم گردد. در این مورد قضاوت با دادگستری است و البته کار، کارِ مشکل و حساسی است. دستگاه قضایی باید طوری عمل کند که اعتماد عمومی به این دستگاه کاملاً جلب شود.

انشاءالله روزبه‌روز بیشتر مردم به این فکر اعتقاد پیدا خواهندکرد که اگر به دستگاه قضایی مراجعه کنند، به حق خود خواهندرسید و بدیهی است که دولت نیز موظف است تمام مساعی خویش را برای پیشرفت این منظور به کار برد.

بدیهی است ما همانطور که در گذشته از هیچ گونه مساعدت و تقویتی نسبت به دانشگاه فروگذار نکرده‌ایم در آتیه نیز همواره پشتیبان این مرکز بزرگ علمی خواهیم بود، زیرا به طوری که بارها گفته‌ام دانشجویان امروز، در آینده عهده‌دار اداره امور این مملکت خواهندبود و خواه‌ناخواه کسانی که امروز این وظیفه را انجام می‌دهند جای خویش را به نسل بعدی خواهندسپرد و چون این طور است که ما باید کمال مراقبت را بکنیم که اشخاصی که بعداً بر سر کارها می‌آیند از لحاظ تربیت و اخلاق ضعیفتر از کسانی که اکنون بر سر کار هستند، نباشند و برای تأمین این منظور البته باید وسایل کار را در دانشگاه‌های خود هر چه بهتر و بیشتر فراهم بکنیم و تأسیساتی را که داریم تکمیل بنماییم. البته محیط دانشگاه باید صرفاً یک محیط علمی و تحصیلی باشد. خارج از محیط دانشگاه دارای شرایط و مقتضیات دیگری است که با داخل این محیطی که باید از هر گونه تشنج و تحریکی دور و صرفاً یک مرکز مقدس فرهنگی باشد فرق دارد. خود من در سفر اخیر خویش به امریکا توانستم دانشگاه بزرگ پنسیلوانیا را که در ایجاد دانشگاه جدید شیراز با ما همکاری دارد از نزدیک ببینم. در آنجا دیدم که چطور استادان و دانشیاران با دانشجویان برخوردی بسیار دوستانه و خودمانی و بی تکلف داشتند، ولی وقتی که مراسم رسمی انجام می‌گرفت محیط دانشگاه چنان ابهت و عظمتی پیدامی‌کرد که شکوه آن بیننده را بی‌اختیار تحت تأثیر قرارمی‌داد و همین دانشجویان در برابر استادان با چنان احترامی رفتار می‌کردند که باور کردنی نبود. لازم نیست من این نکات را تذکر دهم زیرا غالب آقایانِ استادان، خودشان این دانشگاهها را دیده و شاید هم در همین مراسم شرکت کرده‌اند، بنابراین در عین اینکه بحران فکری جوانها را که غریزه بشری است اصولاً می‌شود قبول کرد و نمی‌توان گفت که چنین چیزی در همه دنیا و فقط در جامعه ما نباشد، ولی قبول نمی‌شود کرد که محیط دانشگاه که برای تحصیل علم و دانش به وجود آمده‌است در این راه مورد سوءاستفاده قرارگیرد. این موضوعی است که هیچ مملکتی در هیچ رژیمی و تحت هیچ شرایطی نمی‌تواند آن را قبول کند.