بیانات اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی آریامهر در باریابی هموندان گروه بررسی مسایل ایران در پرتو انقلاب شاه و ملت ۸ خرداد ماه ۲۵۳۵ شاهنشاهی
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
قوانین برنامههای عمرانی کشور مصوب مجلس شورای ملی | درگاه اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی شاهنشاه آریامهر | درگاه انقلاب شاه و مردم |
بیانات شاهنشاه در شرفیابی استادان دانشگاهها، قضات دادگستری، کارمندان عالیرتبه دولت، نویسندگان، متخصصان، هنرمندان و اندیشمندان عضو گروه بررسی مسائل ایران در پرتو انقلاب شاه و ملت در کاخ نیاوران ۸ خرداد ماه ۲۵۳۵ شاهنشاهی
- از زحماتی که از سال پیش تا به حال فردفرد شما در راهی که برای آن گرد هم جمع شدهاید متحمل شدهاید، اظهار خوشوقتی و امتنان میکنم، چون هم گزارشاتی را که میفرستید میخوانم و هم علاقهای را که در تدوین گزارشها به خرج میدهید میبینم. این کار را داوطلبانه و اضافه بر کار سنگین روزانه خود انجام میدهید. این نمیشود، مگر آنکه به اصل موضوع علاقمند باشید. یک جامعه وقتی افراد علاقمند داشتهباشد، محکوم به پیشرفت است.
- از ایجاد حزب رستاخیز ملت ایران در واقع ما اضافه بر جنبههای سیاسی و مملکتی و اداری، همین را میخواستیم که افرادی که وارد حزب میشوند همین طور علاقمند باشند و فکر کنند که از طریق مشارکت و گفت و شنود و شناختن بهتر یکدیگر آخر سر پیشنهاداتی بکنند که به حال جامعه و مملکت مفید باشد. در واقع کاری که شما انجام میدهید، میبایستی در داخل حزب که شاید همه شما به آن متعلق باشید، انجام میگرفت. البته اشکالی ندارد که اجتماع شما همینطور ادامه داشتهباشد، ولی تمام بهرهبرداری از آن را حزب رستاخیز ملت ایران بنماید.
- میبینید که در چند رشته مختلف هر روز دور هم جمع میشوید و صحبت میکنید و نظر میدهید و با مملکتان بیش از پیش آشنا میشوید. با قدرتهای طبیعی ما آشنا میشوید و البته با ضعفهای ما هم همین طور. کار آینده ما این است که چطور ضعفها را از بین ببریم و چطور قدرتها را بیشتر و بهتر مورد بهرهبرداری قرار بدهیم. فکر میکنم که ضعفهای ما نسبت به قدرت ما ناچیز است، برای این که همین الان مملکت ما طوری ترقی میکند که در هیچ دوره تاریخی، نه فقط درمورد خود ایران، بلکه درمورد سایر ممالک نیز ما نمیتوانیم آن را مقایسه بکنیم. بزرگترین رشد اقتصادی هر مملکتی بعد از جنگ بینالمللی دوم را نگاه بکنید. مقایسه میکنید با رشد ایران، میبینید هیچ نوع جنبه قوی ندارد، یعنی در مقابل ما ضعیف است. پس اگر رشد ما حتی بیشتر از این بر اساس بهرهبرداری کامل و صحیح منابع طبیعی و انسانی قرار بگیرد و ضعفهایی هم که داریم بر طرف بشود، آن وقت قاعدتاً دورنمای بسیار درخشانی جلوهگر میشود که نوید دهنده ورود به آن دورانی است که نامش را تمدن بزرگ میگذاریم. حتی قبل از آن دورانی که فکر میکنیم، فعلاً در یک دوره برزخی هستید.
- از یک طرف جمعیت مملکت بد نیست، شاید بیشتر از ۳۳میلیون باشد. از طرف دیگر ۵۰ درصد جمعیت ایران در زیر ۱۴ سال است، یعنی در موقع و زمان کار تولیدی نیست. الان عده کمتری باید بکوشند و تولید بکنند و درآمد به دست بیاورند تا ۵۰ درصد بقیه جمعیت را نگهداری بکنند. البته استثنایی هم هست، زیرا بچههایی به وسیله اولیای بیخبرشان در سن کم به کار فرستاده میشوند، ولی اینها هم روزبهروز کمتر میشوند.
- معهذا درآمد سرانه مملکت با چنین وضعی امروز از ۱۶۰۰ دلار تجاوز کردهاست. منظره ده سال، پانزده سال، بیست سال دیگر را در نظر بگیرید. این درصد معکوس میشود. جمعیت تولیدکننده ایران شاید به حدود ۷۵ درصد برسد. چون از طرفی این جوانهای فعلاً عاطل از نظر تولیدی به حداکثر قدرت تولیدی میرسند و جمعیت مملکت هم زیاد میشود و این وضع فعلی هم که اسباب اشکال شده، برطرف خواهدشد. الان برای پیداکردن کارگر در خیلی از نقاط مملکت اشکال هست. پیداکردن کارگر کشاورزی مسئله بغرنجی است. بعضیها محصولشان را از نظر کمبود نفرات کشاورزی شاید به طور کامل نتوانند جمعآوری بکنند و البته قیمت دستمزدها به طور چشمگیری بالا رفتهاست. حالا تا چه حدی باید تمام کارها را مکانیزه کرد؟ این در اجتماعی که ما میخواهیم بسازیم (که امیدوارم فقط تقلیدی از مغرب زمین نباشد و ما خصال و روحیات مثبت و زیبایی را که جزو اصلی تاریخ و فرهنگ ایران است حفظ بکنیم) مطلبی است که باید با مرور زمان معین بشود. البته نمیگویم که فرآورده و کارکرد یک نفر ایرانی در روز یا در ماه و یا آخر سال کمتر از یک فرد دیگری در یک مملکت پیشرفته باشد، برای اینکه اگر این طور باشد، مسلماً به همان اندازه نمیتواند نه مزد بگیرد و نه درآمد داشتهباشد و یک نوع حالت عقبماندگی پیدا میکند. ولی ارتباط دادن کار ماشین با کار انسان مطلبی است که هر قدر در اطراف آن بررسی بکنید، زیادی نخواهدبود.
- البته گزارشاتی که از شما میبینیم و انتظار آنها را هم داریم، بیشتر شامل تذکر نواقص و معایب است. اولاً هیچ جامعهای بدون عیب نیست و شاید تا موقعی که غریزه و احساسات انسان در آن دخالت داشتهباشد، نمیتواند غیر از این باشد، چون احساسات مختلف است و غریزهها هم مختلف است و اصولاً انسان جایزالخطا است. پس بیعیب و بینقص بودن، فکری خیالی است که فقط در کتابها میشود خواند. ولی ما باید ادعا و توقع این را داشته باشیم که شاید از هر جامعه دیگری کمتر نقصی داشتهباشیم و این فکر نمیکنم اشکالی داشتهباشد، چون اساس بیعدالتیهای اجتماعی را ما در این مملکت بر طرف کردهایم و این را به خوبی میدانید.
- حالا ممکن است گفت بیعدالتی برطرف شده، ولی بهرهبرداری از آن وضع مساوات و زمینه محکم عدالت اجتماعی را به چه شکلی باید انجام داد؟ این مسئلهای است که دائم باید در حال مطالعه و احیاناً اگر لازم باشد در حال تجدید نظر باشد.
- اجتماع ما بر پایه سالم و صحیحی قرار گرفتهاست، بر پایه اصول مساوات و عدالت، حالا بیایید از این وضع بهرهبرداری کنید. همانطور که گفتم، اضافه بر هفده ماده انقلاب، اگر حقیقتاً چیزی به نظر فردی برسد یا جایگزین یکی از این مواد، غیر از مواد اصلی، و یا اضافه بر آن باشد، من با کمال میل پذیرای چنین کار مهمی خواهم بود.
- حالا اگر این تغییر به کلی چیزی جدید یا جایگزین آن نباشد، به صورت تکمیل یا تغییر مختصری در همین مواد خواهدبود که باز آن هم قابل توجه و قابل مطالعه دقیق است.
- و اما سؤالی را که سال گذشته کردم در اینجا باز مطرح میکنم . آن این است که در مملکتی که هر زارعی صاحب زمین خودش است، در مملکتی که کارگر نه فقط در سود کارخانهها شریک است، بلکه صاحب سهم کارخانه نیز میشود، در مملکتی که تحصیلات تا آخر دانشگاه مجانی است و اگر هم از کسی تعهد خدمت میگیرند، تعهد در واقع تعهد متقابلِ دادن شغل به او است (کما اینکه الان ما در خیلی از ممالک اروپایی میبینیم جوانهایی که از دانشگاه خارج میشوند تا مدتی سرگردان هستند، برای اینکه شغل و کاری نیست و استخدام نمیشوند و ما اگر تعهد خدمت میگیریم در واقع تضمین شغل میدهیم)، در مملکتی که با برخورداری از نظم و آسایش و آزادی در آن، زندگی طبعاً زندگی شیرینی خواهدبود، در چنین مملکت و در چنین جامعهای چطور ممکن است اشخاصی دچار انحراف بشوند و تحت تأثیر مرامهای خارجی قرار بگیرند و نشناخته و با خواندن یک کتاب یا شنیدن حتی یک یا دو گفتار رادیوهای یاوهگو منحرف گردند؟ البته این سؤال هنوز به قوت خود باقی است، ولی تعجب از این بابت بر اثر پیشرفتهای مملکت حتی از سال گذشته بیشتر شدهاست. هنوز منتظر جواب این سؤال هستم، با اینکه جوابش مشکل است. هر چه پیش خودم فکر میکنم نمیفهمم، مگر اینکه بگوییم این مشکل همه جا هست. افرادی هستند دچار عقده و کم ظرفیت. افرادی هستند خیلی عصبانی و یا افرادی هستند که شاید در زندگی خودشان مثلاً پشت در، داد و بیداد پدر و مادرشان را شنیدهاند و این وضع یک طوری در آنها تأثیر کرده و آنها راه کج روی را پیش گرفتهاند. چون در علم روانشناسی این چیزها همان طور که میدانید خیلی امکان دارد.
- ولی مسئلهای که متأسفانه امروز دنیا با آن مواجه است، این است که ما در سابق چندین وسیله اعمال حکومت و دیپلماسی را میشناختیم: یکی خود اصل دیپلماسی که البته بحث طویلی است، ولی به هر حال این اصل در اختیار مملکتها بود و با حرف یا تبلیغات و یا سایر کارها منافع مملکتشان را حفظ میکردند. یکی حربه اقتصادی، یعنی اینکه انسان به وسیله اقتصاد منافع خودش را حفظ بکند یا به دیگران زور بگوید، یا از آن سوءاستفاده بکند. یکی حربه جاسوسی و ایجاد ستونهای پنجم. ولی امروز حربه جدیدی پیدا شدهاست که تا به حال زیاد به آن آشنا نبودیم و آن حربه تروریسم بینالمللی است. این یک موضوع کوچک و شوخی نیست، میبینید هر روز دستههای تروریستی بیشتری ایجاد میشود. نمونههای فراوانی میتوانم به شما ارائه بدهم. به هر حال این وضع دارد جزو حربههای بینالمللی قرار میگیرد و بعضی از این ممالک از این حربهها سوءاستفاده میکنند. البته حربه ناجوانمردانهای است، ولی حربههای دیگر هم چندان جوانمردانه نیست. ما باید با این واقعیت آشنا باشیم. بدیهی است در مقابل هر حربه و هر سلاحی، ضد سلاحی هم هست و در هر جایی که انسان با این حربه برخورد بکند، مسلماً ضد آن هم استفاده خواهدشد. اما حربۀ حقیقتاً کثیفی است، زیرا نه فقط در این میان عدهای یا روی مزدوری یا روی مرام یک چنین عملیاتی را میکنند، بلکه در عین حال عدهای بیگناه تلف میشوند. دویدن توی کوچه و مسلسل گشودن به روی هر کسی که عبور میکند، از زن و پیرمرد و کودک که کشته بشوند، این نشانه سبعیت و غیر انسانی بودن این بدبختها است که هیچ چیز جلوی چشمشان نمیآید. کسی که برود مزدور بشود، خواه مزدور مالی و خواه مزدور روحی، آن وقت از حالت انسانی خارج شدهاست، معهذا نتیجه کارش با مزدور بودن و آن وضع خبیث هم با کشتن افراد بیگناه بدتر میشود. در مقابل یک چنین امری همانطور که گفتم، بیاعتنایی نمیشود کرد و همانطور که ما از لحاظ اقتصادی منافع مملکتمان را باید حفظ بکنیم، باید در مقابل سوءاستفاده دیگران مقاومت بکنیم. در سیاست خارجی یک سیاست مستقل ملی داشتهباشیم. هم مستقل و هم ملی، و در قسمت دفاع از مملکت تا سر حد امکان خودمان بکوشیم. در مقابل چنین وسیلهای که مورد استفاده بعضیها قرار میگیرد نیز به همان اندازه وظیفهدار هستیم. خیلی از خانمها و آقایانی که اینجا هستند، شاید در کمیتههای حزب یا دستگاههای بالاتر آن شرکت دارند. حالا طبیعتاً گزارشاتی را که به دفتر مخصوص من میآید، هم به دولت و هم در صورت لزوم به حزب مراجعه میکنیم. یعنی به هر صورت به دستگاه شما خواهدرسید. هر قدر افرادی از قبیل شما در این دستگاههایی که باید مملکت را بچرخانند، چه امروز، چه فردا (و آن دستگاههای حزبی است یا دستگاههایی که مربوط به قوه اجرایی میشود) بیشتر و نزدیکتر دخالت بکنند، جای خوشوقتی خواهدبود.
- از لحاظ حزبی همانطور که چند روز پیش تذکر دادم، حزب فراگیر ملت ایران است، مال همه است و اساس کار ما رخنه کردن از آخرین سطوح دهات ایران است تا بالاترین سطوح مملکتی. ایجاد گفت و شنود است از بالا به پایین و از پایین به بالا، و عنقریب انتخاباتی خواهدشد برای تعیین بالاترین مشاغل در سازمانهای حزبی.
- امیدوارم که در تمام این جریانات، شما اندیشمندان فقط مغزتان را به کار نیندازید، بلکه وارد عمل بشوید، یعنی وظیفه ملی خود را فقط با فکر و مغزتان انجام ندهید و با وارد شدن در جریانها، کارهای فکری خودتان را تکمیل بکنید.
- بار دیگر از زحماتی که در این یک سال کشیدهاید، اظهار قدردانی میکنم.