سخنان حائری‌زاده نماینده مجلس شورای ملی علیه تمدید اختیارات محمد مصدق برای یک سال دیگر ۲۸ دی ۱۳۳۱

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۳۱ ژوئیهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۲۰:۴۳ توسط Bellavista (گفتگو | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری هفدهم روز رستاخیز ملی ۲۸ امرداد ۱۳۳۲

سخنان حائری‌زاده نماینده مجلس شورای ملی علیه تمدید اختیارات محمد مصدق برای یک سال دیگر ۲۸ دی ۱۳۳۱

درگاه روز رستاخیز ملت ایران ۲۸ امرداد ۱۳۳۲

حائری‌زاده _ بنده ضمن لایحه برخلاف قانون اساسی اختیارات اسم نوشته بودم که صحبت بکنم ولی آنچه احساس کردم این است که ممکن است بمن نوبت نرسد لذا بعنوان قبل از دستور صبح آمدم اجازه گرفتم که مطالبی که لازم است بعرض آقایان و ملت ایران وج هانیان برسد عرض کنم در این کتاب (اشاره به مجله مذاکرات مجلس نمودند) هم مال شش ماه اول مجلس شانزدهم است نطقهای زیادی از آقای دکتر مصدق در مجلس هست که یک تکه کوچکی رادر اینجا اگرفرصت کردم پیدا می‌کنم باطلاع آقایان میرسانم که علمای حقوقی که فعلا در مجلس هستند با مقلد خودشان تکلیف خودشان را بفهمند بعضی از مسائل واجب کفائی است اگریک نفریاجماعتی اقدام کردند اسقاط تکلیف می‌شود و اگر کسی حاضر برای انجام وظیفه نشد واجب عینی است. موضوع کوتاه کردن دست تخریب انگلستان و محو آثار قرارداد شوم نفت برای هرایرانی واجب بوداقدام کند ولی در موقعی که من در ادوار چهار و پنج و پانزده مجلس اقدام کردم بنظر اشخاصی که امروز مبارزه با انگلستان و کوتاه کردن دست کمپانی غارتگر سابق دکانی شده عمل احمقانه واقدام درامرمحال بودوبحمدالله خداوندعالم مقدر فرمودواوضاع بین المللی مساعد شدومبارزه شرافتمندانه ورشیدانه مردم ایران خاصه اهالی تهران این امرمحال را ممکن وعملی ساخت و امروز اشخاصی چند سینه راجلو داده وپهلوان معرکه می‌باشند ومن مسرورم که برای من واجب عینی نیست و قدر کفایت گویندگان و نویسندگان موضوع قطع رابطه وخلع ید را برای خود دکان قرارداده‌اند محتاج نیست من دراین موضوعات زیاد صحبت کنم هر ملت و مملکت متناسب با لیافت وموقعیت خوددراین دنیای پرآشوب سهم ونصیب دارد ملت ایران که سالیان دراز مشعل دارد تمدن شرق بوده وموقعی که جزیره نشینان ساحل تایمز در عالم توحش زندگانی داشتند درس سیاست واداره مملکت به جهانیان داده امروزبواسطه حوادث روزگار وموقعیت جغرافیایی گرفتار انواع مصائب وشدائد گردیده ما اول باید خودمان را اصلاح کنیم بعد توقع مساعدت وکمک از دیگران داشته باشیم.

دولت جناب دکتر مصدق باکمک ماها وسایرافرادملت ایران موفق شدقدم بجلو گذارده برای مطالبه حقوق مغصوبه ایران کوشش کند البته درسیاست کلی همه ملت ایران پشت و پناه او بود ولی درانتخاب طریق افتخاریا انتقاد متوجه شخص ایشان است ومن اقرارمی‌کنم که ازروزاول در طریق مبارزه اختلاف نظرداشتم وبرای اینکه در مقابل خارجیها این اختلاف نظر بضرر ملت ایران نباشد همیشه ازایشان کمک کرده‌ام. دولت جناب دکتر محمدمصدق بفرمایش جناب مهندس رضوی نایب رئیس مجلس حساب مخصوص دارد و متکی است بعملیات اواخر تیر ۱۳۳۱ و فریاد یا مرگ یا مصدق مردم و ابدا ایشان در مجلس دیده نمی‌شوند و با اختیاراتی که دارند قوانین مطبوعات و امنیت اجتماعی وغیره می‌گذرانند مانندامام غائب از دسترس مردم دور و فقط نواب خاص ایشان را زیارت کرده دستور گرفته مدافعه می‌نمایند.

لازم است قبل از ورود در مطلب من باب مقدمه عرض کنم مخالفت با لوایح دولت و انتقاد چند صورت دارد یکی ازاقسام آن رفتار و انتقادی می‌باشد که دردوره ۱۶ اقلیت داشته و لیدر اقلیت جناب دکتر محمد مصدق بودکه با شکستن میز در موقع نطق رزم آرا واظهار پشت تریبون در موقع ریاست وزرایی منصورالملک که سر ترا مثل جوجه خواهم کند و غیره که این طریقه و رویه را اقلیت تخریبی باید نام گذارد و برای تخریب همه نوع اسلحه وابزارمفیداست ازحربه فحش و تهمت و غیره. یکی اقلیت مخالف انتقادی و اصلاحی که رویه مرحوم مدرس بوددر دوره پنجم مجلس که من خوشبختانه یابدبختانه در هر دو اقلیت شرکت داشته‌ام و نطقهای من در ادوار مختلف درصفحات تاریخ ضبط است واگرجناب دکتر مصدق ازمن گله نمودند که چراتخته جلومیزرا مسامحه درشکستن آن نمودم چون میل دارم همیشه انتقاد اصلاحی داشته باشم لذادرتمام موارد نتوانستم ونمی توانم باجناب دکتر مصدق همکاری نمایم و بقول رفیق محترم خودم آقای مشارنه درصف مجذوبین ومرعوبین بوده فقطه رویه انتقاداصلاحی را داشته و تا مایوس ازاصلاح نشدم مبادرت به مخالفت با اختیارات نکرده‌ام زیراکه جناب دکتر محمد مصدق را برای اقلیت منفی وتخریبی وجودبسیار مفیدی می‌دانم ولی ازاینکه ایشان موفق باقدام اصلاحی شوند چندان امید نداشتم واخیرا با اوضاع بین المللی بکلی مایوس شدم وابدا روزنه امیدی برای رفع بحران فعلی وبدبختی مملکت نمی‌بینم واین دکان نفت راکه برای جماعتی نان و آب و برای مملکت فلاکت و نکبت بار آورده باید بست و فکر دیگری کرد. این مذاکرات امریکا با ایران برای وارد کردن ایران درصف دول غربی است وصحبت نفت برای بهانه و برای اغفال است اگر پیشنهادی که درزمان حکومت رزم آرا راجع به ملی شدن نفت من کردم و جناب دکتر محمدمصدق امضا نمودند تعقیب شده بودامروز گرفتاراین بدبختی و فلاکت نبودیم ولی ایشان پس از کشته شدن رزم آرا محیط را برای تصمیم انفرادی مناسب دیده وازآن حدود تجاوز کرده و ملت ایران را در کوچه بن بست گذارده فقط انتظار دارند عموزاده‌های انگلیسها برخلاف منافع انگلستان مارا از این بدبختی نجات دهند. دریغ از راه دور و رنج بسیار.

از دولت ایشان پرسش خیلی مختصراست راجع بامنیت داخلی در بیست ماه اخیر و مقایسه آن بابیست ماه قبل ازدولت جناب دکتر محمدمصدق آیا در این مدت چه کشتارها شده که اولین دفعه آن موقع ورود هاریمن بود که جماعتی روی منافع سیاست خارجی بطرف مجلس آمدند و با قوای دولتی تصادم حاصل شد و جمعی کشته و دستگیر و حبس شدند و جناب دکتر مصدق ابدا مسئولیت این جنایات را قبول نکرده و فرمودند رئیس نظمیه طبق میل شاه معلوم شده و من مسئول نیستم و رئیس نظمیه را که چند روز بیشترنبود متصدی شده بود حبس کردند و موضوع ماست مالی شد و در دفعات بعد کرارا ازاین قبیل جنایات اتفاق افتاد گاهی عامل را منتسب به چپ گاهی براست معرفی نمودند و گاهی منجر به آتش زدن خانه _ روزنامه _ مغازه شد گاهی درمحیط مدارس سرودست شکست تا چند روز قبل که دامنه عملیات شرارت بحدی توسعه یافت که ازجلومجلس گرفته تا لاله زار و خیابان اسلامبول و سایر خیابان‌ها سرایت کردو حتی شنیدم جمعی باچوبهای متحدالشکل و حربه سرد ازقبیل کارد و ساطور و غیره و لباسهای فرم مخصوص متصدی بوده‌اند یکدفعه یک اتوبوس حامل جماعتی شد و بدفتر یا قرائت خانه و کس و غیره حمله کردند. درایام نوروز که درطهران نبودم شنیدم بجای جشن در بعضی از منازل عزا بوده وکشتاردسته جمعی شده حتی شنیدم در مشهد بخانم یکی ازمامورین خارجی که مسلمان بوده و عازم حرم مطهر بوده حمله شده علاوه برشرارتهای مرکزدردهات وقصبات شرارت شروع شد و شرارتهای دسته جمعی پرسش من این است که شما احصاییه مقتولین ومجروحین وجلب شدگان زندان را دراین مدت بیست ماه دارید که درایران چه بوده تامقایسه شودبابیست ماه قبل ازحکومت جناب دکتر مصدق آیا در این بیست ماه قتل وجرح وضرب و حبس بیشتر بوده یا ۲۰ ماه قبل و با بودن قانون بگیر و ببند بدون دلیل زمان حکومت فعلی که قبلا وجودنداشت امنیت در مملکت بیشتر بوده یا قبل از آن هر تجارت خانه و بنگاه باید آخر سال بیلان بدهد ومقایسه شودکه آیا این بنگاه نفع داشته یا ضرراگر نفع داشته باید کمک کرد واگر ضرر داشته باشد بست ورفت وبنگاه جدید بازکرد. حکومت نباید بجای امنیت حرف وتهمت وناسزاتحویل بدهد وپشت دستگاه رادیوموجبات هرج ومرج وآشوب را در مرکز و ولایات فراهم کند ویک دسته اشخاص نوکرحاکم منصوب فریاد مرده بادوزنده باد بکشندزیرا که افراد نوکر حاکم منصوب درتمام طبقات هست درصف وکیل وزیر بازاری روزنامه نویس واعظ و غیره حکومت نباید متوسل بحربه تهمت وافتراشود وسلب اعتمادجامعه را ازخودبنماید. جنگ نفت که برای بعضیها دکان و نان و آب شده از دوره چهارم و پنجم مجلس که سی سال قبل باشددرمجلس شروع شد وآنرامن شروع کردم ودرموقع خطر همه جابودم تاوقتیکه کمیسیون مختلط قرارشد تشکیل شوددیدم داوطلب زیاد است واین واجب کفایی را دیگران بامیل انجام می‌دهند داوطلب نشدم حتی بعضی از آقایان که فعلا درمجلس حضوردارندبامن صحبت کردندگفتم داوطلب نیستم ودیگران که داوطلب هستند باید مقدم باشند اگرکسی داوطلب نبود حاضربودم عهده داراین زحمت بشوم من ازمجلس توقع ندارم مطابق نظر من رای بدهد این مطالب را برای ضبط درتاریخ می‌گویم که دیگران بعد قضاوت غلط نکنند. دستگاه سالوس وتهمت وافترا ممکن است تامدتی عوام را گول بزندولی پس ازکشف حقیقت همان عوام که یا مرگ یا مصدق گفته خودشان دوست ودشمن خودرا تشخیص خواهندداد.

باحیات یک ملت برای ریاست چند روزه نباید بازی کرد (بهادری _صحیح است) من ۳۴ نفر فاصله باحسین بن علی بیشتر ندارم اگرتشخیص دهم که نجات ملت ومملکت من درسایه فداکاری است رویه جد خودرا اتخاذ خواهم کرد این مردم ومملکت ودایع الهی می‌باشندکه امروز بماها سپرده شده نباید درامانت خداوند خیانت کنیم. من مصلحت را درسکوت ندانستم واطمینان دارم که مسافرت جناب چرچیل بامریک وریاست جمهور ترومن با ایزنهاور برای ذبح ملل ضعیف است دراین رستاخیز جهانی هرملتی باید خود فکری بحال خود کند و منتظر امر یک و روس و انگلیس نباشد ملت را تاچندی بادروغ وحرف می‌توان اغفال کرد ولی دوام ندارد من میل ندارم واردبحث درهویت اشخاص بشوم ازانتخاب حاکم نظامی ومرزبانی و سرپرست نفط وغیره این مطالب را می‌گذارم برای وقت دیگری عجالتا پرسش من ازدولت این است که بیلان ۲۰ ماه حکومت جناب دکتر محمدمصدق را از قتل وجرح و ضرب وحبس را با ۲۰ ماه قبل ازحکومت ایشان بدهدتامعلوم شودچه کسی منافع انگلستان را که جزخرابی این مملکت چیز دیگری نیست تامین کرده‌است. حالاواردموضوع لایحه دولت می‌شوم جناب دکتر محمدمصدق ۱۸ ماه ازمجلس تقاضای اختیار قانونگذاری فرموده پنج ماه آن گذشته ۱۳ ماه آن باقی است شش ماه تصویب شده یکسال باقی است اولا مجلس حق نداشت باین اختیاربدهد (بهادری _ صحیح است) طبق عقیده خود ایشان زیرا که ایشان کرارا در همین مجلس راجع به اختیارات دکتر میلیسپو و اختیار وزارت دارایی برای تعرفه گمرکی اظهارداشتند که مجلس ووکیل ایران طبق قانون اساسی وکیل درتوکیل نیست و باید خود قانونگذار باشد و نمی‌تواند حق خود را به دیگری بدهد حالامن این تکه اش را می‌خوانم اول اینکه ما نمایندگان وکیل درتوکیل نیستیم که بدولت اجازه دهیم از طرف مجلس قانون وضع کند و اصل بیست و هفتم متمم قانون اساسی وضع و تصویب قوانین را از حقوق خاص اعلیحضرت شاهنشاهی و مجلس شورای ملی و مجلس سنا قرارداده‌است واصل بیست وهشتم اینطور می‌گویدکه قوای ثلاثه مزبوره همیشه ازیکدیگر ممتاز و منفصل خواهد بود یعنی قوه مجریه حق تصویب قانون ندارد و چنانچه مجلس شورای ملی که بایدحافظ قانون اساسی باشد نباید آنرانقض کندوآقای وزیردارایی که دکتر درعلم حقوقند بایدبقانون اساسی احترام کنند وپیشنهادی نکنند که ناقض آن بشودحالابنده هم عرض می‌کنم که آقای دکتر مصدق که عالم حقوقند نباید نقض قانون بکنند دوم دادن چنین اختیاراتی بر خلاف قانون برفرض اینکه دولت مورد اعتمادجامعه بودسبب خواهدشد که سابقه بدی ایجاد و حکومت ملی را متزلزل کند و دولتهای بعد ازاین قانون یانظایر آن سوء استفاده کنند نطق ایشان مشروح است این تکه اش را برای اینکه من کم است بیشترنمی‌خوانم.

نایب رئیس _ جناب آقای حائری‌زاده وقت شما تمام شده‌است.

حائری‌زاده _ اجازه بدهیدخیلی مختصراست بقیه اش را هم بخوانم ده دقیقه بنده بیشتر وقت نمی‌خواهم ازآقای مدرس که کمترمصرف کردند بنده ممکن است استفاده کنم

بعضی ازنمایندگان _ بفرمایید

نایب رئیس _ چنددقیقه وقت می‌خواهید؟

حائری‌زاده _ ده دقیقه

نایب رئیس _ آقایانیکه موافقند آقای حائری‌زاده ده دقیقه دیگر صحبت کنند قیام فرمایند (اکثر قیام نمودند) تصویب شد. بفرمایید

حائری‌زاده _ قانون اساسی ما را وکیل درتوکیل نشناخته باید قانونگذار خودش انجام وظیفه بکند. این فرمایش ایشان صحیح است و اگر این اختیارات تصویب شود لازمه آن حکومت فردی است و دیگر احتیاجی نداریم بوجود مجلس و صرف بودجه زیاد و چند هزار سال ایران این رویه را داشته و در دنیای اخیر این همه فداکاریهای احرار موجب شد که حکومت از شخص منتقل به جماعت شد و نمایندگان ملت مختار در تعیین مقدرات ملت شدند جناب دکتر مصدق فرمایش خودرا در مجلس فراموش کرده و در پناه سرنیزه و طومار و تلگراف و تحصن مطالبه اختیار می‌فرمایند این ابراز احساسات یک شاهی ارزش ندارد و اگر مردم نسبت باقلیت ابراز احساسات نمایند کمااینکه در موقع انتخابات دوره ۱۶ نسبت بجناب دکتر مصدق و دیگران کردند این احساسات مقدس است ولی ابراز احساسات دنبال آن نطق سراپا فحش رئیس دولت که مملکت را برای قیام علیه نمایندگان خود تحریک کرد یکشاهی ارزش ندارد زیرا که این مملکت بعقیده من حکومت بوقلمونها است هر شخص برکسی قدرت جلوس کرد تمام بوقلمونها دور او را محاصره می‌کنند و اراده خود را در سایه تملق و بادنجان دورقاب چیدن بر او تحمیل می‌کنند البته درجه نفوذ بوقلمونها با درجه مقاومت صاحب قدرت فرق دارد. رضاخان جزء هزار فامیل نبود بعد شش یا هفت سال بوقلمونها در او نفوذ کردند و او را وادار به چپاول و غارت ساختند و روز ملت را سیاه کردند والا رضاخان خدماتی کرد کاپیتولاسیون را الغا کرد دسته دسته شاگرد باروپا فرستاد اصلاحات زیاد کرد و اگر دو عمل بد را نکرده بود مورد انتقاد کمتر بود اول موضوع سیاست خارجی و نفت بود که مخالف مصالح ایران عمل شد دوم مملکت در زمان او قحط‌الرجال شد و امثال مدرس از بین رفتند و کشته شدند و جاسوسها و خائنین جای آنها را گرفتند و مانع از رشد فکری مردم گردیدند و آنچه در دوره او تربیت شد برای تملق و نوکری و جاسوسی مناسب بودند نه برای فرماندهی افکار عمومی و طرح نقشه اشخاصی بخرج دولت رضاخانی باروپا رفتند که بوقلمون صحیح‌النسب بودند پس از مراجعت از خارج داوطلب انجام وظیفه در پرورش افکار دوره رضاخان شدند بعد معاون دکتر کشاورز شدند بعد وزیر قوام‌السلطنه شدند بعد عقل منفصل دکتر مصدق شدند و در صف هزار فامیل وارد شدند هر روز رنگی مد شد همان رنگ را اختیار نمودند.

این حکومت بوقلمونها هنوز هست اختیارات بجناب دکتر مصدق دادن که ایشان خود مقاومت رضاخان را ندارند و از هزار فامیل است و لازمه اختیارات بایشان استفاده مسنوبین ایشان و این بوقلمونها است و نباید مملکت را فدای هوس یکعده قرارداد چاه رفتن و مارگرفتن بعشق شیطان این عمل ماها است. آقایان شماها چه حق دارید امانت ملت که حق قانونگذاری است به دیگری بدهید اگر برای مصالح داخلی است که این حکومت ۲۰ ماه و اختیارات ۵ ماه دیدیم چه ثمر داشت غیر از هو و جنجال چیز دیگری ندیدیم البته هو و جنجال برای سقوط یک دولت غاصب لازم است ولی برای اداره مملکت که نباید رئیس دولت مرکز قانون گذاری را مورد فحش و ناسزا قرار دهد و با دستگاه رادیو مملکت را آشوب کند و خود در اطاقه خواب متحصن شود. آقایان خیلی از دوستان من می‌گویند که چرا خود را با اشخاص هوچی که قدرت مملکت را در دست گرفته طرف ساخته همه گونه خطر برای تو ایجاد می‌کنند بنده عرض می‌کنم شش دفعه نمایندگی مجلس برای انجام وظیفه من کافی است و با جناب دکتر مصدق گفتم که برای دوره ۱۷ من داوطلب نیستم زیراکه ازبودن در صف اقلیت پنج دوره فرسوده شده وامیدی ندارم اکثریت صالح طلب تحول اساسی درمجلس بوجود آید لذا چون کارمند دولت هستم توقع ارجاع شغلی در خارج ایران دارم شاید در خارج بتوانم خدمتی بملت و مملکت خود بنمایم. ایشان قبول نکردند و فرمودند اگر مجلس تشکیل شد و ناراضی بودی آنوقت باید در فکر خدمت دولتی بود امروز چون از طرف ملت مامورم که درد آنها را بگویم استعفارا صحیح نمی‌دانم و برای انجام وظیفه هر چه خطر باشد حاضرم و از اول مجلس ۱۷ از وزارت دادگستری تقاضاکردم که هر موقع مقتضی دانند تقاعد من را بجریان بگذارند که بعد از ختم مجلس ۱۷ از سیاست و خدمت دولت خارج شده چندی در یکی از نقاط دنیا بدون داشتن سمت و مقامی مشغول انجام وظیفه بشوم امروز مجبورم انجام وظیفه کرده و بگویم مخصوصا راجع بمسائل خارج صلاح نیست قدرت و اختیار بدست یکنفر باشد هر چند بسیار قوی باشد در صورتیکه جناب دکتر راجع بمسائل جزئی گرفتار گریه و غش و حتی بیکاری فلان برادرزاده و خواهرزاده عمه زاده دایی زاده می‌رود و نمی‌توان مملکت را ملعبه فکر علیل کرد بعقیده من باید من و جناب دکتر هر دو در آسایشگاه قدری راحت کنیم و طالب اختیار در این دنیای پر آشوب نباشیم. امروز رجال بزرگ جهان برای رفع مسئولیت سعی دارند عموم ملل را شرکت در کار دهند که خرابی دامنگیر اینها نباشد. این تقاضای جناب دکتر که اختیارات از مجلس بگیرد بیشتر من را معتقد ساخت که مزاج علیل دارای فکر علیل است و پس از اختیارات یکدفعه از دفعاتی که احضار شده بودم خدمت ایشان شرفیاب شدم و راجع بقانون انتخابات مجلس شورای ملی مذاکره شد من عرض کردم خدمت من بشما این است که کمتر شرفیاب شوم تا مجال فکر داشته باشید و این اختیار قانونگذاری بدست چند نفر مدیر کلها نباشد و خود شما در تمام جزئیات فرصت مطالعه داشته باشید.

من با بی سوادی و کمی تجربه آنچه بعقل ناقص من می‌رسید عرض کردم امیدوارم بحکومت بوقلمونها با همت ملت ایران خاتمه داده رجالی که امروز در مملکت خیلی کم شده این کشتی شکسته را بساحل نجات برسانند.

منبع

مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۸ دی ۱۳۳۱ نشست ۶۰